رفتیم تئاتر
عزیز دردونه ، یکی یدونه ، شیدا خوشگله سلام دختر نازم که همه زندگی ما هستی و همه فکر ما خوشحال کردنته . خیلی وقت بود که باباجون دلش میخواست شما رو یه تئاتر مخصوص کودک ببره و کلی در موردش تحقیق کرده بود و نمایش های زیادی پیدا کرده بود که یا عروسکی بودن یا اگر عروسک نداشت برای کودکان بود ولی اصلا فرصت نمیکردیم که بریم ولی بالاخره هفته پیش موفق شدیم و برای اولین بار شما رو بردیم تئاتر کودک . توی همه تئاتر هایی که باباجون پیدا کرده بود تصمیم گرفتیم بریم تئاتر طبل بزرگ که توی تالار هنر برگزار میشد. مثل همیشه عسل خانم هم باهامون اومده بود ...